معجزه بعد از سقط مکرر

بارداری اول

1392/8/1 14:49
نویسنده : تارا
258 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از 4 سال زندگی مشترک بالاخره من و همسری تصمیم گرفتیم تو رو به این دنیا بیاریم. دو روز مونده بود به انتهای سیکلم. وقتی شب بی بی چک زدم و فقط یک خط ظاهر شد ناراحت شدم و گفتم خوب بار اول ک نمیشه میگن ممکنه تا یک سال طول بکشه. صبح ک از خواب بیدار شدم گفتم بزار یبار دیگه نگاش کنم با کمال تعجب دیدم شده دو تا خط. یه بیبی چک دیگه زدم شد دو تا خط . از خوشحالی میخواستم پرواز کنم. به همسری هیچی نگفتم میخواستم سورپرایزش کنم . ظهر که اومد خونه بهش گفتم دلم درد میکنه نگاش کن . اونم با تعجب به شکمم نگاه کرد روش نوشته بودم: من اینجام بابائی. همسری ناباورانه نگام کرد باورش نمیشد خیلی خوشحال شده بود.

حس بویاییم قوی شده بود و حالم از آشپزی بهم میخورد یواش راه میرفتم همسری یعالمه تنقلات گرفته بود که تقویت شم. برات شعر و قصه میخوندم و همش ژورنالای اتاق کودک میدیدم تا اینکه .....................

هفته ششم بود و دکتر گفته بود هفته هشتم بیایم تا ببینیمت. هفته ششم بود و من چند قطره خون دیدم سریع رفتیم دکتر شیاف پروژسترون و آمپول داد و گفت یه سونو کنم با همسری رفتیم سونو. اقای سونوگرافیست خوش اخلاق گفت ببین همه چی خوبه اینم قلبشه ک میزنه از خوشحالی گریه کردم همسری اشک شوق تو چشاش بود. قلبت میزد......همسری سونو رو سریع برد دکتر و اونم گفت ده روز استراحت مطلق  و بعد دوباره سونو.

 استراحت مطلق خیلی سخت و خسته کننده بود . حالت تهوع ولم نمیکرد ولی خوشحال بودم چون میگفتن نشون دهنده روند طبیعی بارداری هست ده روز گذشت

رفتیم پیش دکترم دستگاه رو که گذاشت رو شکمم منتظر بودم بشنوم" به به بچمون خوب و سرحاله "ولی دیدم اخماش توهمه و انگار دنبال یچیزی تو صفحه مونیتورش میگرده گفت متاسفانه قلبش دیگه نمیزنه من مات بودم بغض هجوم اورد به گلوم . گفت نگران نباشین سونو واژینال میکنیم تا مطمین شیم سونوی واژینال هم انجام شد و قلبت نمیزد. نمیزد. نمیزد.............. خیلی خودمو گرفتم تا جلو دکتر اشکام نریزه گفت تا یک هفته دیگه اگه خودش نیفتاد بیا کورتاژ

 

پسندها (1)

نظرات (1)

نادیا
29 اردیبهشت 95 12:41
سلام چقدر سرنوشت من وشما مثل همه .دقیقا حس و حال این روزامو نوشتی.تمام خاطراتتون رو خوندم.خدا خودش رحمی به ما کنه.راستی ی سوال سنو واژینال درد داره؟
تارا
پاسخ
سلام ممنون از همدردیت عزیزم این روزا فقط یه همدرد حال منو خوب میکنه . ایشالا دعاهامون برآورده بشه . نه اصلا درد نداره البته شاید چون زیاد انجام دادم عادی شده برام ولی درکل درد نداره