سفر به یزد
بعد از کلی تحقیقات بالاخره با همسری تصمیم گرفتیم به کلینیک تحقیقات سقط مکرر یزد دکتر افلاطونیان مراجعه کنیم.
صبح جمعه ساعت 8 حرکت کردیم و ساعت 2 اونجا بودیم. هتلی که گرفتیم خداروشکر خیلی نزدیک به پژوهشکده علوم تولید مثل بود و پیاده هم میشد رفت. عصر و شب توی یزد گشتیم میدان امیرچخماق و تالار قصر آیینه و پارک هفت تیر . دوست داشتم یجای شلوغ باشم و تنها جای شلوغ پارک هست. پارک برای من یعنی عذاب . با دیدن بچه هایی ک بازی میکنن کلی حسرت میریزه به دلم. حسرت اینکه کاش منم الان دست بچهه مو میگرفتم و سوار سرسره ش میکردم. خدایا ممنون میشم ا زت این لحظه زودتر نصیب من و همه منتظرا بشه. تلویزیون هتل خراب بود و حوصلمون بدجوری شب سررفت اجبارا زود خوابیدیم.
*
صبح ساعت 7 جلو پژوهشکده بودم و نفر 117 ام!!!! خیلی تعجب کردم که این همه آدم کی اومدن نوبت گرفتن. قبلا تلفنی مشاوره کرده بودم و بهم گفته بودن دکتر افلاطونیان اول مریضهاشون رو میفرستن پیش دکتر نسرین قادری متخصص ژنتیک و سقط مکرر. منم اول واسه اون نوبت گرفتم. ساعت نه نوبتم شد باورم نمیشد ی دکتر این همه وقت بزاره و باهام حرف بزنه همه آزمایشات رو با دقت نگاه میکرد و کلی سوال میپرسید من چون آزمایش ژنتیک داشتم خیلی کارم جلو افتاد وگرنه باید یک ماه دیگه صبر میکردم. برای من و همسری آزمایشات دیگه ای نوشت انجام دادیم و گفتن تا سه روز دیگه آماده ست دیگه موندنمون فایده ای نداشت. چون دکتر افلاطونیان فقط یکشنبه ها توی مرکز بود و اون هفته هم کلا مرخصی بود.
*
ظهر دیگه برگشتیم تا هفته دیگه بریم و ببینیم نتیجه چی میشه.
این همه حجم ناباروری و سقط یهو از کجا اومد روی سر مردم آوار شد. این همه زن و شوهر چشم انتظار بچه دیدنشون بغض توی گلوم میاورد.
این شبها من و همسری مرتب خواب بچه مون رو میبینیم. دیشب خواب میدیدم دارم خوابش میکنم گذاشتمش کنار همسری و از اتاق رفتم بیرون وقتی برگشتم دیدم همسری توی خواب دستش خورده به پسرم و سرش محکم خورده کف زمین. صبح ک از خواب بیدار شدم کلی دعواش کردم و خندیدیم.
و اما حالم. حال من خوبه ولی تو باور نکن. بی تفاوت شدم و بغض لعنتی ولم نمیکنه و سخت تلاش میکنم که اشکام نریزه.دوست دارم یشب بخوابم و وقتی صبح بلند شدم هفت ماهم باشه . عصبی شدم زیاد و حوصله آدمها رو ندارم. دوست دارم تنها باشم...........
گرفتار یه بغضم که.... منو یاد تو میندازه
گرفتار یه تشویشم........ یجور بی حد و اندازه........
خدایا توکل به تو